ادامه و تشدید بحران فلسطین با تمام ابعاد و پیچیدگی آن
اگر وضعیت کنونی بحران فلسطین با تمام ابعاد آن در مقایسه با زمان پیروزی انقلاب اسلامی مقایسه شود به روشنی این واقعیت آشکار می شود که هر چند در مواردی موقعیت فلسطینی ها بهبود یافته و یا حمایت ها از تشکیل دولت فلسطینی (به صورت اعلامی و نه اعمالی )افزایش یافته است اما در اغلب موارد ابعاد و مولفه های بحران حفظ و تشدید شده است. برای مثال یکی از ابعاد بحران فلسطین ابعاد اسلامی و دینی آن است که از قرار گرفتن مسجد الاقصی به عنوان اولین قبله مسلمانان در شهر قدس نشات می گیرد و حتی یکی از دلایل تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی (که بعدها به سازمان همکاری اسلامی تغییر نام یافت ) مقابله با تعرضات و تجاوزاتی بود که به این مکان مقدس صورت می گرفت و در نهایت آتش سوزی عمدی در مسجد الاقصی در اوایل دهه 60 میلادی در نهایت کشورهای اسلامی را به تشکیل چنین سازمانی واداشت .
با اینحال اهداف تاسیس این سازمان نیز همانند اتحادیه عرب به مرور فراموش شد و اولویت های آن تغییر یافت حال آنکه مسجد الاقصی امروزه بیش از هر زمان دیگر به کمک مسلمانان و دولت های اسلامی و عربی نیاز دارد . اگر فقط خطرات و تهدیدهایی که در کمین همین مکان مقدس قرار دارد ملاک ارزیابی قرار گیرد کاملا مشخص می شود که تهدیدها و خطرات در مقایسه با زمان پیروزی انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن به مراتب افزایش یافته است و اکنون صهیونیست ها فقط در پی فرصتی برای زدن تیرخلاص به این مکان مقدس هستند. زیرا رژیم صهیونیستی از چند دهه پیش نقشه شهرک های غیرقانونی ساخته شده در کرانه باختری را به گونه ایی طراحی کرده است که زنجیره شهرک ها در اطراف شهر قدس به هم وصل شوند و این شهر را در محاصره کامل شهرک های صهیونیست نشین قرار دهد و در نهایت آن را از بقیه مناطق کرانه باختری جدا کند.
علاوه بر این ،گروههای صهیونیستی با مجوز و چراغ سبز این رژیم از دهه ها پیش به بهانه های مختلف از جمله یافتن بقایای هیکل به حفاری های غیر مجاز در زیر مسجد الاقصی اقدام کرده اند و از این طریق بنیان های این مسجد را نیز سست کرده اند به گونه ایی که طبق برخی گزارش ها مسجد الاقصی با یک زلزله مصنوعی نیز امکان تخریب دارد و اجرای چنین سناریویی از سوی صهیونیست ها وجود دارد . گذشته از اینها تعرضات صهیونیست ها در سال های اخیر و با قدرت گرفتن صهیونیست های افراطی به صحن مسجد الاقصی افزایش یافته و آنها در آخرین تلاش خود در پی تقسیم زمانی و مکانی مسجد الاقصی بین مسلمانان و یهودیان هستند .
از طرف دیگر اگر نگاهی به شهرک های ساخته شده و صهیونیست های مقیم این شهرک ها نگاهی انداخته شود باز این نتیجه حاصل می شود که تعداد شهرک های صهیونیست نشین در مقایسه با زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر شده به گونه ایی که اکنون بیش از 50 درصد مساحت کرانه باختری را همین شهرک ها تشکیل می دهند که در مناطق حاصلخیز و استراتژیک این منطقه احداث شده و در عین حال روند ساخت آنها به گونه ایی بوده است که کرانه باختری را به مناطق مجزا از هم تقسیم و تجزیه می کند و آنها را به صورت جزایر پراکنده در محاصره شهرک های صهیوینست نشین قرار می دهد. از این دید هرچند در ظاهر از تشکیل دولت فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه حمایت می شود اما در عمل تا زمانی که اقدامی برای برچیدن این شهرک ها صورت نگیرد هیچ زمینه و امکان عملی برای تشکیل دولت فلسطینی وجود نخواهد داشت .
گذشته از اینها نگاهی به وضعیت نوار غزه نگاهی تردیدی بجا نمی گذارد که وضعیت در این منطقه به مراتب بدتر و دردناکتر است و این منطقه با نزدیک به دو میلیون سکنه اکنون به یک زندان بزرگ تبدیل شده است . اگر در گذشته ساکنان این منطقه امیدی برای برقراری ارتباط با جهان خارج از طریق مرز رفح داشتند اما بعد از مصادره انقلاب مصر و باز تولید دوران حسنی مبارک اکنون تنها راه ارتباطی ساکنان غزه با این کشور نیز قطع شده و منازل و خانه های سمت مصری رفح کاملا تخریب شده تا برای همیشه جلوی ترددهای زیرزمینی و از طریق تونل ها نیز گرفته شود و این در حالی است که این تونل ها در مواقع اضطراری به منزله فضاهای تنفسی ساکنان غزه عمل می کردند . تشدید حصر اقتصادی موجب شده است که برغم گذشت یک سال از جنگ 51 روزه سال 2014 و 6 سال از جنگ 22 روزه 2008 هنوز خرابی های این دو جنگ باعث آوارگی حدود یک سوم از ساکنان این منطقه شده است ، دست نخورده باقی بماند و آنها همچنان چشم انتظار کمک های خارجی بمانند .
از طرف دیگر هر چند فلسطینی های ساکن اراضی اشغالی سال 1948 موسوم به اسرائیل تعداد جمعیت خود را از زمان اشغال تاکنون به بیش از یک میلیون و 600 هزار نفر افزایش داده و از این طریق موجبات ترس و وحشت صهیونیست ها از به هم خوردن توازن جمعیتی فراهم کرده اند اما این دسته از فلسطینی ها که تاکنون قربانی سیاست های تبعض آمیز بودند اکنون با خطر آوارگی مواجه هستند چرا که رژیم صهیونیستی در تلاش است تشکیل دولت خالص یهودی را ما به ازای تشکیل احتمالی دولت فلسطینی قرار دهد و در پوشش آن به اخراج فلسطینی های سالکن فلسطین اشغالی اقدام کند که در این صورت فاجعه جنگ سال 1948 یکبار دیگر تکرار خواهد شد.
گذشته از اینها اگر تا پیش از تحولات چند سال اخیر که به "بهار عربی " معروف شد فلسطین جایگاه محوری خود را در معادلات منطقه حفظ کرده بود و حداقل در سیبل توجه محافل منطقه ای و بین المللی قرار داشت اما اکنون در فضای هرج و مرج گونه خاورمیانه ، فلسطین از متن به حاشیه رانده شده و به طور عمد یا سهو از اولویت خیلی از کشورها و سازمان ها خارج شده است و این دقیقا همان هدفی است که رژیم صهیونیستی در انتظارش بوده است . اگر از این منظر نیز به تحولات فلسطین نگاه شود ، مشخص می شود که حمایت از فلسطین در وضعیت کنونی اهمیت مضاعفی یافته است .
همچنانکه گفته شد از هر منظر و زاویه که به بحران فلسطین نگاه شود لزوم حمایت از آن اهمیت مضاعفی یافته است و این نیاز در همه ابعاد انسانی ، اسلامی و سیاسی آن احساس می شود و هر گونه تعلل در این زمینه می تواند به از دست رفتن دستاوردهای گذشته منجر شود . همچنین با توجه به اینکه مسئله فلسطین نقش محوری در اتحاد دنیای اسلام داشته لذا در وضعیت کنونی که فتنه اختلافات مذهبی (که بی تردید مافیای صهیونیستی نیز در دامن زدن به آن نقش اساسی داشته است ) بر جهان اسلام سایه افکنده است ، حمایت از فلسطین و قدس شریف قرار گرفتن آن در کانون توجهات جدا از احقاق حقوق فلسطینی به تقویت زمینه های وحدت در جهان اسلام نیز کمک می کند .